منشور حقوق شهروندی به چه کارآید؟
- خانه
- chevron_right
- مقالات
- chevron_right
- منشور حقوق شهروندی به چه کارآید؟
منشور حقوق شهروندی :
منشور حقوق شهروندی به چه کارآید؟ از زمانی که با ظهورفیلسوفان دوران کلاسیک یونان، در دوهزارو پانصد سال پیش، بشر برای یافتن پاسخ پرسش های بنیادین خویش اسطوره ها را رها کرده، به عقلِ خودبنیاد، متوسل شد تا زمانی که لوتر و کالوَن و ولتر سلطه کلسیا را بر فکر، روح، جان و مال مردم پایان دادند و دکارت «می اندیشم، پس هستم» را طرح کرده و انسان اندیشنده را بر تمامی شئون عالم مسلط ساخت.
اسپینوزا و هیوم و کانت و هگل پایه های عقلانیت جدید را پی افکندند و مدرنیست ها شعار تسلط بشر بر طبیعت را سر دادند و منتسکیو و هابز و روسو و جان استوارت میل، ستون های فلسفه سیاسی بشر آزاد و مُحِق را برافراشتند و انسان قرن بیستمی دو جنگ جهانی تامل برانگیز را به چشم دیده و از سر عبرت، از حقوق بشر و جامعه ملل سخن گفت و نژاد و قوم و دین و رنگ و جنس را از اعتبار حقوقی انداخت، زمان زیادی می گذرد و انسان مدرن تجربه های بیشماری اندوخته است.
تجربه هایی که آسان و رایگان به دست نیامده و جان ها و خون های بسیار به پای آن قربانی شده و رنج و مرارت ها و داغ و درفش و زندان های فراوان در راه تحقق آن به جان خریده شده است.
آری از انسان مکلف تا انسان مُحِق و از رعیت تا شهروند راه درازی پیموده و زحمات فراوانی کشیده شده است و ما اکنون بر سر سفره تمام آنانی نشسته ایم که تعریفی نوین از انسان و جامعه انسانی به دست داده، آدمی را از جایگاه بندگی و رَمِگی به مرتبه ای رسانده اند که دیگر سلطه هیچ شبان و سلطانی را بر خود نپذیرد و زیر یوغ هیچ حاکم مستبدی نرود.
باید از یاد نبرد که این دستاورد گرانسنگ بشری، امری جهانشمول بوده و برپایه طبیعت انسانی بنا نهاده شده است و در تضاد و تعارض با هیچ دین حقی و مسلک و مرام درستی نیست؛ هرجا که مخالفتی با این حق و حقوق طبیعی انسان به چشم می خورد قظعا پای خوی تمامیت خواه و سیطره جوی انسانی در میان است.
آنان که آدمیان را گله وار می پسندند و خود را در حکم چوپان آن رمه می دانند، قهرا از واژه شهروند وحشت دارند و از کلمه انسان مُحِق می رمند چراکه آنان کامجویی خود را در رعیّت و مکلّف بودن انسان می بینند.
از آنجا که «تمام پویه انسان بسوی آزادیست»، تاریخ بشر پر بوده است از نزاع بر سر رهایی از سویی و سلطه از سویی دیگر. سرزمین ما نیز از این قاعده مستثنا نبوده است. بسیار بوده اند متفکران، پیامبران و حتی گاه شاهانی که در اندیشه رهایی آدمی از قیود بشر ساخته بوده اند.
اما همچنان که گفتیم قرن ها می بایست بگذرد تا مبانی فلسفی و انسان شناختی این رهایی در گوشه ای دیگر از دنیا طراحی و به کار گرفته شود. مرخصی طولانی مدت ایران و ایرانی از تاریخ و کم توجهی فیلسوفان این دیار به حقوق انسان مانع از آن شد که نخبگان سرزمینی که منشور کوروش را در پیشینه خود دارد منادی حقوق شهروندی گردد.
تقدیر چنین بود که راه کوروش کبیر در این دیار بی رهرو بماند و فرانسویان با انتشار اعلامیه «حقوق بشر و شهروندی» در سال ۱۷۸۹ احیاگر این دستاورد بزرگ اندیشه و عمل انسان نوین باشند.
اما بازهم ایرانیان که ۲۵۰۰ سال استبداد را تحمل کرده و در انقلاب ۱۳۵۷ خورشیدی به استیفای حقوق و کرامت خود برخاستند می بایست صبر پیش گیرند و در انتظار روزی بنشینند که مردی سینه سپر کرده، دست به کاری سترگ زند.
این بار دو دهه پس از آن که سید محمد خاتمی از جامعه مدنی سخن به میان آورد و آنقدر گفت و گفت تا گوش منکر و مومن پر شد از طنین گوش نواز مدنیّت، گاه آن آمده بود که شیخی مصلح و معتدل کاری کند کارستان و هرآنچه را که دیگران یارای کفتنش را نداشتند و یا در لفافه ای پیچیده و در میانه می افکندند، با صراحتی انقلابی تبدیل به منشورش کند و تقدیم به شهروند ایرانی نماید.
آنچه دکتر روحانی در کسوت رئیس جمهوری اسلامی ایران، در قالب «منشور حقوق شهروندی» رونمایی کرده و در معرض خاص و عام نهاده است، بغض فروخفته ملتی است که به آن چنان خودآگاهی رسیده است که می خواهد از مواهبی که خداوند در بدو تولد به او عطا کرده بهره مند شده و نگذارد احدی این حقوق طبیعی او را فروکاهد و یا بازستاند.
همچنین آنچه رئیس جمهور و یارانش تدوین کرده اند میراث چند هزار سال جستجوگری نقادانه فیلسوفان شرق و غرب است که روشنفکران این دیار به تلویحی ابلغ از تصریح از آن سخن می گفتند اما گوش شنوایی برای اجرای آن در میان حاکمان نمی یافتند.
منشور حقوق شهروندی در دولت دکتر روحانی :
حسن روحانی با تدوین منشور حقوق شهروندی با یک تیر چند نشان زده است. نخست آن که کار روشنفکری را به سرانجامی عینی رسانده و حجت را بر طاعنان و مخالفان ورود شهروند ایرانی به دنیای مدرن تمام کرده است.
دوم آن که همچون یک انقلابی تمام عیار بی لکنت زبان و با صراحت بیان شعار پر از شعور خود را در جای جای کشور طنین انداز کرده و حتی آحاد مردم این ملک را به مشارکت در نقد و بررسی این منشور دعوت کرده است.
سوم آن که همچون انسانی شریف و کریم به حکم مثل سایر«الکریم اذا وعد وفی» بر عهد و پیمان خویش با شهروندان و نه رعایایی که به او در خرداد ۹۲ رای داده بودند استوار مانده و وفاکیشانه آن را جامه عمل پو شانده است. آفرین بر او که یک تنه هر آنچه را که روشنفکران و مصلحان نیارستند کرد، لباس تحقق پوشاند.
دلواپسان واپس گرا و یا مأیوسان خسته دل شاید بذر ناامیدی بر زمین اقدام و عمل بپاشند که منشوری که نه قانون است و نه ضمانت احرایی دارد به چه کار آید و چه گرهی را می گشاید.
لازم است بخوانید : حقوق شهروندی
پاسخ ایشان بسیار دراز دامن است و آن مقال در این مجال نگنجد اما بر سبیل اختصار باید گفت که نخستین گام در تحقق یک ایده، سخن گفتن از آن و گفتمان سازی در باب آن و آگاهاندن پیر و جوان از کنه آن است. باید دانست که فرهنگ و اخلاق تکلیف مدار و رعیت پرور بسیار بیش و پیش از آن که در ذهن و ضمیر و زبان و بیان حاکمان قرار گیرد در اندیشه و عمل و جتی غریزه و طبیعت مردم نهادینه شده و نسل به نسل منتقل می شود و پر واضح است که حاکمان از این غفلت رعایا خشنود و خرسندند و قدمی در راه زدودن آن بر نمی دارند.
برهمه آگاهان و روشن اندیشان فرض است که بچای کوبیدن بر طبل ناامیدی، دنباله کار منشور حقوق شهروندی دولت تدبیر و امید را گرفته گوش معاندان و منکران را از آوای خوش آن پُر و بلکه کَر نمایند و در تثبیت گفتمان شهروندی ذره ای فرونگذارند؛ باشد که این امر عجیب و غریب در اثر کثرت تکرار به سخنی قریب و آشنا بدل شده و روزی فرارسد که بداهت آن بر همگان واضح و مبرهن گردد که : کار نیکو کردن از پرکردن است.
دکترحسن اکبری بیرق
آخرین دیدگاهها